اولين فاکتور مهمي که باعث مي شود برخي از افراد در زمان تصميم گيري کاملا مستاصل بمانند و در نهايت نتوانند تصميمات خوبي اتخاذ کنند و انتخاب هاي خوبي انجام دهند به دوران کودکي فرد و رفتاري که والدين و مربيان با کودک داشتند برمي گردد.
من مراجعين زيادي دارم که واقعاً قادر به تصميمگيري نيستند و هميشه در نهايت ديگران براي آنها تصميم ميگيرند. برخي مي گويند براي مثال زماني که در يک مسئله مستاصل هستم و از والدين خود کمک مي خواهم در پاسخ ميگويند ما تابع نظر تو هستيم و هر چه خودت تصميم بگيري. يک روي اين قضيه نشان ميدهد که والدين اين فرد هم در تصميم گيري و انتخاب مستاصل هستند و همين تربيت را به فرزند خود انتقال دادند.
از جهات زيادي مي توان اين مسئله را مورد بررسي قرار داد براي مثال فردي که والدين در کودکي هرگز به او اجازه تصميم گيري و انتخاب ندادند، او را به اين کار تشويق نکردند، يا برعکس او را از عواقب تصميمات و انتخاب هايش به شدت ترساندند، و به او احساس گناه و عذاب وجدان دادند و يا فردي که با يک تربيت ديکتاتوري مواجه بوده و از ترس تنبيه و مواخذه شدن، هرگز براي تصميم گيري و انتخاب ابتکاري به خرج نداده است، امروز که به فردي بالغ تبديل شده است چطور مي تواند در برخورد با مسائل و مشکلات زندگي، تصميمات و انتخابهاي خوبي را اتخاذ نمايد.
مسلم است لحظه هاي ناکامي يا توفيق به صورت کاملا متفاوتي براي هر يک از ما رخ مي دهد، زيرا تجربه هاي هيچ دو انساني دقيقا يکسان نيست و حتي هنگامي که موقعيت هاي يکساني داريم اينکه چگونه اين موقعيت ها را درک و احساس کنيم به زاويه نگاهمان و به موقعيت ها بستگي دارد. نکته ي مهم اين است که جداي از هر اتفاقي که برايت رخ مي دهد هميشه خودت را انسان لايق، خوب و با ارزشي (پيشنهاد ميکنم آموزش چگونه کائنات و مسير جذب را با خود همراه سازيم؟ را ببينيد) بداني. يادتان باشد اين شماييد که انتخاب مي کنيد چه احساسي درباره خودتان داشته باشيد حتي وقتي رويدادهاي بد برايتان رخ مي دهد.
براي ماندن در قله يا وضعيت خوب سپاسگزار باش و استحکام قله را خردمندانه مديريت کنيد.
متواضع و سپاسگزار باشيد.
رفتارها و کارهايي که شما را به قله رسانده است، بيشتر انجام دهيد.( در اين رابطه مقاله: تفاوت رضايت خاطر و خرسندي با خوشحالي و خوشبختي واقعي در چيست؟ مطالعه کنيد.)
به ديگران کمک کنيد.
گوش بزنگ دره هاي بعدي که در پي است باشيد و منابع را براي اين موقعيت ها حفظ کنيد.( انرژي هاي دروني خود را صرف چيزهاي بي اهميت، بي فايده و پرتي نکنيد.)
لطفاً يک بار شجاعانه و با تامل اين دو سوال را از خودتان بپرسيد!
من که مي گويم از خودتان بپرسيد و تامل کنيد، اما اگر به هر دليلي نمي خواهيد يا وقت فکر کردن در موردش را نداريد پس به ادامه اين مقاله توجه کنيد.
برخلاف تصور خيلي از ماها، خوشحالي و خوشبختي يک انسان در گرو تحقق آرزوها و خواسته هايش نيست. پول، ثروت، شهرت، شغل عالي، امکانات عالي و … ما را راضي مي کنند در واقع کننده هستند و باعث رضايت خاطر ما مي شوند نه باعث خوشحالي و خوشبختي واقعي.
رضايت خاطر نوعي اطمينان خاطر، خرسندي و رضايت فکري و ذهني است که در نتيجه کامل شدن يا به ثمر رسيدن هدفي که براي خودمان مشخص کرده بوديم به دست مياد. مثال مي زنم:
در واقع يعني وقتي کاري را به خوبي و تمام و کمال انجام داديم و به پايان رسانديم احساس رضايت خاطر ميکنيم چون کاري را با موفقيت به پايان رسانديم.
اما خوشبختي واقعي نه هرگز به واسطه موفقيتهايمان احساس مي شود و نه کسي وظيفه دارد آن را به ما بدهد و در واقع يک مهارت است مهارتي که همه مي توانيم کسب کنيم. کافيست آن چنان که گرفتار و سرگرم زندگي هستيم، لحظه اي به خود توقف بزنيم و با خود آگاهي و هوشياري در لحظه به لحظه زندگي که در حال عبور از ماست، حضور داشته باشيم. يعني احساسي که همين لحظه و هم اکنون مي کنيم. مربوط به لحظه اکنون و حال است. موکول و در گرو چيزي نيست. باز هم دوست داريد واضحتر بگويم، بسيار خوب با مثال مي گويم.
خوشبختي واقعي را فقط زماني احساس مي کنيد که همين جا و در همين لحظه از زمان که هستيد. بايستيد و با خود آگاهي تمام به آنچه مشغول انجام دادنش هستيد توجه کنيد.
درباره این سایت